درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان زنگ انشا دهکده پارس سلام و درود به همه دوستان خوبم من آرماد مطهری 15 ساله از فریمان هستم من امروز اینجا هستم تا بتونم در کنار شما ادبیات ایران و جهان رو بشناسم البته شعر،داستان،داستانک و ... هم داریم امید وارم خوشتون بیاد ممنونم آرماد ناصرخسرو قبادیانى(481-394 قمرى) از شاعران برجستهى ایران است که با دانشهاى روزگار خود نیز آشنا بود. او طى سفرى هفت ساله از سرزمینهاى گوناگونى دیدن کرد و گزارش آن را در سفرنامهاى به یادگار گذاشت. در مصر با فرقهى اسماعیلیه آشنا شد و به خدمت خلیفهى فاطمى مصر، المستنصر بالله، رسید. او براى فراخواندن مردم به مذهب اسماعیلى به خراسان بازگشت، اما مردم آنجا چندان از دعوت او خشنود نبودند. به ناچار در سرزمین کوهستانى یمگان در بدخشان گوشهنشین شد و به سرودن شعر و نگارش کتابهایى در زمینهى باورهاى اسماعیلیان پرداخت. زندگىنامه ابومعین حمیدالدین ناصرخسرو قبادیانى مروزى، در سال 394 هجرى در روستاى قبادیان مرو، که اکنون در تاجکستان است، دیده به جهان گشود. جوانى را به فراگیرى دانشهاى گوناگون پرداخت و در سایهى هوش سرشار و روح پژوهشگر خویش از دانشهاى دوران خود مانند فلسفه، اخترشناسى، کیهانشناسى، پزشکى، کانىشناسى، هندسهى اقلیدوسى، موسیقى، علوم دینى، نقاشى، سخنورى و ادبیات بهرهها گرفت. خود او در این باره مىگوید: به هر نوعى که بشنیدم ز دانش نشستم بر در او من مجاور نماند از هیچگون دانش که من زان نکردم استفادت بیش و کمتر با این همه، چون ناصرخسرو از خانودهاى برخوردار و دیوانسالار بود، در سالهاى پایانى فرمانروایى سلطان محمود غزنوى به کار دیوانى پرداخت و این کار را تا 43 سالگى در دربار سلطان مسعود غزنوى و دربار ابوسلیمان جغرى بیک داوود بن میکائیل ادامه داد. پیوستن او به دربار سرآغاز کامجویىها، شرابخوارىها و بىخبرىهاى او بود و گاه براى خشنودى درباریان با گفتههاى هزلآلود خود دیگران را به مسخره مىگرفت. خود او پس از آنکه از آن آلودگىها کناره گرفت، خود را به خاطر آن سخنان بیهوده این گونه ملامت مىکند: اندر محال و هزل زبانت دراز بود و اندر زکات دستت و انگشتکان قصیر بر هزل کرده وقف زبان فصیح خویش بر شعر صرف کرده دل و خاطر منیر آن کردى از فساد که گر یادت آیدت رویت سیاه گردد و تیره شود ضمیر چشمت همیشه مانده به دست توانگران تا اینت پانذ آرد و آن خز و آن حریر اما همین که به چهال سالگى پا گذاشت کمکم از کردههاى خود پشیمان شد و سرانجام در پى خوابى شگفت بسیار دگرگون شد. خود او سرگذشت آن دگرگونى را در آغاز سفرنامه چنین نوشته است: "شبى در خواب دیدم که یکى مرا گفتی: چند خواهى خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند. اگر بهوش باشى بهتر است. من جواب گفتم که: حکیمان جز این چیزى نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند. جواب دادی: در بىخودى و بىهوشى راحتى نباشد. حکیم نتوان گفت کسى را که مردم را به بىهوشى رهنمون باشد، بلکه چیزى باید طلبید که خرد و هوش را بیفزاید. گفتم که: من این از کجا آرم؟ گفت: جوینده یابنده باشد. سپس، به سوى قبله اشاره کرد و دیگر سخن نگفت." هنگاهى که از خواب بیدار شد، آن گفتهها با او بود و بر او اثرى ژرف گذاشت و با خود گفت:" از خواب دوشین بیدار شدم، اکنون باید که از خواب چهلساله نیز بیدار شوم." و چنین اندیشید که همهى کردار خود را دگرگون کند و از آنجا که در خواب او را به سوى قبله نشان داده بودند، بر آن شد که سفرى به مکه داشته باشد و آیینهاى حج را به جا آورد. او سفر خود را در سال 437 هجرى از مرو و با همراهى برادرش ابوسعید و یک غلام هندى آغاز کرد. او از بخشهاى شمالى ایران به سوریه و آسیاى صغیر و سپس فلسطین، مکه، مصر و بار دیگر مکه و مدینه رفت و پس از زیارت خانهى خدا از بخشهاى جنوبى ایران به وطن بازگشت و راهى بلخ شد. پیامد آن سفر هفت ساله و سه هزار فرسنگى براى او دگرگونى فکرى و براى ما سفرنامهى ناصرخسرو است. ماندگارى سه سالهى ناصرخسرو در مصر باعث آشنایى او با پیروان فرقهى اسماعیلیه و پذیرش روش و آیین آنان شد. پیروان آن آیین بر این باور بودند که امامت پس از امام جعفر صادق(ع) به یکى از فرزندان ایشان به نام محمد بن اسماعیل رسید که همچنان زنده است و پنهانى زندگى مىکند. از آنجا که پیروان اسماعیل به خردورزى اهمیت زیادى مىدانند، ناصرخسرو به آن فرقه گرایش پیدا کرد و به جایگاهى دست یافت که در مصر به خدمت خلیفهى فاطمى مصر، المستنصر بالله ابوتمیم معد بن على(487-420 هجرى قمرى) رسید و از سوى او به عنوان حجت خراسان برگزیده شد. ناصرخسرو در بازگشت به ایران، که همزمان با آغاز فرمانروایى سلجوقیان بود، در آغاز به بلخ رفت و در آنجا به تبلیغ مذهب اسماعیلى پرداخت. چیزى نگذشت که با مخالفتهاى گروه زیادى از مردم آنجا رو به رو شد و بیم آن بود که کشته شود. خود در این باره مىگوید: در بلخ ایمناند ز هر شرى مىخوار و دزد و لوطى و زنباره ور دوستدار آل رسولى تو چون من ز خان و مان شوى آواره از این رو، به شهرهاى دیگر خراسان و برخى شهرهاى مازندران روى آورد و کار تبلیغى خود را ادامه داد. به نظر مىرسد در مازندران پیروانى گرد او را گرفتند، با این همه چندان به او روى خوش نشان ندادند و در هر جا با چوب و سنگ از او پذیرایى کردند. سرانجام به یمگان در بدخشان رفت تا در خلوت آن سرزمین کوهستانى روزگار گذراند و بر تنهایى خود مویه کند و روزگار را به نگارش کتاب بگذراند. بیشتر آثار او طى 15 سال ماندن در همین کوهستان به نگارش درآمدند. او در آن سالها از پشتیبانى على بن اسد بن حارث، که اسماعیلى مذهب بود و ناصرخسرو کتاب جامع الحکمتین خود را به درخواست او نوشته است، برخوردار بود. سرانجام در همان سرزمین به سال 481 قمرى دیده از جهان فروبست. سالشمار زندگى 394 هجرى قمری: در روستاى قبادیان مرو به دنیا آمد. 437 هجرى قمری: سفر خود را به سوى مکه آغاز کرد. 438 هجرى قمری: به بیت المقدس وارد مىشود. 444 هجرى قمری: سفر هفتسالهاش به پایان مىرسد و به بلخ وارد مى شود. 453 هجرى قمری: به دلیل تبلیغ براى فرقهى اسماعیلى از بلخ رانده مى شود. زاد المسافرین را نیز در همین سال مىنگارد. 462 هجرى قمری: جامع الحکمتین را به نام امیر بدخشان، شمسالدین ابوالمعالى على بن اسد حارث، نوشت. 481 هجرى قمری: در یمگان بدخشان از دنیا رفت. نگارشهاى ناصرخسرو 1. سفرنامه 2. دیوان شعر 3. زادالمسافرین، در اثبات باورهاى پایهاى اسماعیلىها به روش استدلال است. 4. وجه الدین(روى دین)، در تاویلها و باطن عبادتها و فرمانهاى دین به روش اسماعیلیان است. 5. سعادت نامه 6. روشنایى نامه(منظوم) 7. خوان اخوان، پیرامون باورهاى دینى اسماعیلیان است. 8. شش فصل(روشنایى نامه نثر) 9. گشایش و رهایش 10. عجائب الصنعه 11. جاممع الحکمتین، شرح قصیدهى ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانى 12. بستان العقول، در دست نیست و تنها در جامع الحکمتین از آن نام برده است. 13. لسان العالم، در دست نیست و تنها در جامع الحکمتین از آن نام برده است. 14. اختیار الامام و اختیار الایمان، در دست نیست و تنها در جامع الحکمتین از آن نام برده است. 15. رساله الندامه الى زاد القیامه، زندگىنامهى خود نوشت که برخى به او نسبت دادهاند. شعر ناصرخسرو شعرهاى ناصرخسرو در سبک خراسانى سروده شده است، سبکى که شاعران بزرگى مانند رودکى، عنصرى و مسعود سعد سلمان به آن شیوه شعر سرودهاند. البته، شعر او روانى و انسجام شعر عنصرى و مسعود سعد سلمان را ندارد، چرا که او بیش از آن که شاعر باشد، اندیشمندى است که باورهاى خود را در چهارچوب شعر ریخته است. شاید او را بتوانیم نخستین اندیشمندى بدانیم که باورهاى دینى، اجتماعى و سیاسى خود را به زبان شعر بیان کرده است. در دیوان او سواى ستایش بزرگان دین و خلیفههاى فاطمى از ستایش دیگران، وصف معشوق و دلبستگىهاى زندگى چیزى نمىبینیم و حتى وصف طبیعت نیز بسیار اندک است. هر چه هست پند و اندرز و روشنگرى است. گاهى نیز دانشهاى زمان خود از فلسفه، پزشکى، اخترشناسى و شگفتىهاى آفرینش را در قصیدههاى خود جاى مىدهد تا از این راه خواننده را به فکر کردن وادارد و باورهاى خود را اثبات کند. ناصرخسرو شعرهاى خود را در قالب قصیده گفته و از غزل گریزان است. او بارها از غزلسرایان روزگار خود انتقاد کرده است، چرا که بر این باور بود در زمانى که مفهوم عرفانى عشق از درون تهى مىشود و آنجا که دل و عشق را با سیم و زر معامله مىکنند، چه جاى آن است که عاشق رنج و سختى دورى را تحمل کند: جز سخن من ز دل عاقلان مشکل و مبهم را نارد زوال خیره نکردهست دلم را چنین نه غم هجران و نه شوق وصال نظم نگیرد به دلم در غزل راه نگیرد به دلم در غزال از چو منى صید نیابد هوا زشت بود شیر، شکار شگال نیست هوا را به دلم در، مقر نیست مرا نیز به گردش، مجال او به همان اندازه که ستایش امیران و فرمانروایان را نادرست مىداند، غزلسرایى براى معشوقان و دلبران را نیز بیهوده مىداند. بىگمان او شیفتهى خردورزى است و شعرى را مىپسندد که شنونده را به فکر کردن وادارد. از این روست که چنین مىگوید: ادامه مطلب ... این دفعه هم کتاب سنگی بر گوری از جلال آل احمد رو واستون آماده کردم امید وارم لذت ببرین سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:20 :: نويسنده : آرماد
دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:ماندانا مطیع,ققموس,رمان,کتاب,کتاب الکترونیک,رمان زیبا,, :: 14:5 :: نويسنده : آرماد
سالشمار زندگي صادق چوبک تولد: تيرماه 1295 در بوشهر. فرزند آقا اسماعيل بازرگان همسر: قدسي(1296). فرزندان: روزبه (1323 ش.) و بابک (1326 ش.) آموزش ابتدايي: تا کلاس سوم در مدرسه سعادت بوشهر (1303) نقل مکان به شيراز، تحصيل در مدارس شفاعيه، باقريه، سلطانيه و حيات شيراز و کالج آمريکايي در تهران
در سال 1316 ازدواج با قدسي، استخدام در وزارت فرهنگ و آغز تدريس در مدرسه شرافت خرمشهر، سال تحصيلي 17-1316 احضار به خدمت سربازي. سال اول سرباز معمولي مي شود و در سال دوم به دليل تسلط به زبان انگليسي به عنوان مترجم خدمتش را در ستاد ارتش به پايان مي آورد(1319). در سال 1324 شمسي چاپ اولين کتاب با عنوان خيمه شب بازي حاوي 11 قصه. به علت قصهً اسائه ادب ده سالي از انتشار اين کتاب جلوگيري مي شود. در اين مجموعه " اسائه ادب " به صادق هدايت و " بعدازظهر آخر پائيز " مسعود فرزاد هديه شده است. در سال 1328 شمسي انتشار دومين مجموعه قصه با عنوان " انتري که لوطيش مرده بود " حاوي سه قصه و يک نمايشنامه. در سال 1329 شمسي چاپ قصه ها در نشريات مختلف و از نخستين دوره مجله سخن به بعد. در سال 1334 شمسي انتشار چاپ دوم خيمه شب بازي پس از ممنوعيت ده ساله. در اين چاپ " اسائه ادب " حذف و به جاي آن " آه انسان " آمده بود. سفر به آمريکا براي شرکت در سميناري در دانشگاه هاروارد. سفر به مسکو، سمرقند، بخارا و تاجيکستان به دعوت کانون نويسندگان شوروي. ترجمه پينوکيو اثر کارلو کولودي به نام آدمک چوبي. در سال 1336 شمسي ترجمه انتري که لوطيش مرده بود توسط پيتر لوري و چاپ آن در مجله دنياي جديد نويسندگي شماره 11. در سال 1338 شمسي ترجمه شعر " غراب " ادگار آلن پو در نشريه کاوش در سال 1341 شمسي تهيه فيلم دريا بر اساس قصه " چرا دريا توفاني شده بود "، از مجموعه انتري که لوطيش مرده بود به وسيله ابراهيم گلستان و با شرکت فروغ فرخزاد که ناتمام ماند. در سال 1342 شمسي چاپ رمان تنگسير که به قدسي خانم چوبک هديه است. اين رمان به زبان هاي مختلف ترجمه شده است. در سال 1344 شمسي چاپ کتاب چراغ آخر که حاوي 8 داستان کوتاه و يک شعر است. انتشار کتاب روز اول قبر که به روزبه چوبک هديه شده است. حاوي ده قصه و يک نمايشنامه " هفتخط " است. اين نمايش توسط دانشجويان ژاپني دانشگاه شيراز به روي صحنه رفته است. در سال 1345 شمسي انتشار رمان سنگ صبور که آن را به زادگاهش بوشهر هديه کرده است. در سال 1346 شمسي مصاحبه صدرالدين الهي با پرويز ناتل خانلري ( درباره چوبک ) در سال 1348 شمسي چاپ نوشته اي از نصرت رحماني با عنوان " درازناي سه شب پرگو " در روزنامه آيندگان. در سال 1349 شمسي تدريس در دانشگاه يوتا به مدت يک سال به عنوان استاد مهمان. در سال 1351 شمسي قبول دعوت براي شرکت در کنفرانس نويسندگان آسيايي و آفريقايي در آلماتا، قزاقستان شوروي. چاپ برگزيده آثار چوبک به زبان روسي در مسکو توسط کميساروف و بانو عثمانووا. انتشار ضميمه اي در روزنامه اطلاعات با عنوان ويژه صادق چوبک. در سال 1353 شمسي نمايش فيلم سينمايي تنگسير به کارگرداني امير نادري بر اساس نوشته چوبک. ترجمه " مسيو ايلاس " توسط پروفسور ويليام هناوي، استاد زبان فارسي دانشگاه پنسيلوانيا. چوبک در اين سال خود را بازنشسته مي کند؛ بعد از مدتي راهي انگلستان مي شود و سپس به آمريکا مي رود. آقا اسماعيل پدر چوبک در سن 79 سالگي در لندن فوت مي کند. در سال 1358 شمسي ترجمه سنگ صبور به انگليسي توسط محمد رضا قانون پرور. اين ترجمه در سال 1368 به وسيله انتشارات مزدا در کاليفرنيا انتشار يافت. تر جمه روز اول قبر در سال 1359 در سال 1361 شمسي ترجمه برگزيده اي از آثار چوبک. در سال 1369 شمسي
ادامه مطلب ...
خوان نوروزی (سفره هفت سین) باید سفید باشد چرا كه نشانه پاكی و سفید بختی و روشنایی است و نیز نشانه جهان بی پایان است كه بارگاه یزدان در آن است. در سفره و یا همان خوان نوروزی مواد و چیدنیهایی گذاشته میشود كه هركدام نشانه و نمادی از سلامتی، رزق و روزی، زایش، بركت و ... است. ادامه مطلب ... سیمین دانشور در ۸ اردیبهشت سال ۱۳۰۰ در شیراز متولد شد. نویسنده و مترجم ایرانی است. وی نخستین زن ایرانی است که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر او رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است و از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران محسوب میشود. دانشور همچنین عضو و نخستین رئیس کانون نویسندگان ایران بود.
ادامه مطلب ... شنبه 26 فروردين 1391برچسب:آل احمد,جلال آل احمد,سیمین دانشور,داستان کوتاه,احمد, :: 1:5 :: نويسنده : آرماد
زندگی نامه
ادامه مطلب ... شنبه 25 فروردين 1391برچسب:آل احمد,جلال آل احمد,سیمین دانشور,داستان کوتاه,احمد, :: 23:56 :: نويسنده : آرماد
صفحه قبل 1 صفحه بعد |